چه چیزی نوآوران را متفاوت می سازد ؟
تمایز نوآوران با دیگران در چیست ؟
بیشتر ما فکر میکنیم که به این پرسش پاسخ داده شده است.
این یک موهبت ژنتیکی است.بعضی ها راست مغز هستند و این ویژگی به آنها اجازه می دهد متنوع تر و شهودی تر فکر کنند؟
اما آیا تحقیقات واقعاً این ایده را تایید می کنند؟
پژوهش ما نیز مانند بسیاری از تحقیقات دیگر مؤید این نکته است که مهارت های خلاقانه صرفاً ویژگیهای ژنتیکی اعطا شده در بدو تولد نیستند. بلکه این مهارت ها می توانند ایجاد شوند و پرورش یابند. خوب خودت
گستردهترین مطالعهای که چنین ایده ای را تایید میکند، توسط گروهی از پژوهشگران انجام گرفته است که توانایی های خلاقانه را در ۱۱۷ جفت از دوقلوهای همسان و غیرهمسان بین ۱۵ تا ۲۲ ساله مورد مطالعه قرار داده اند.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که تنها ۳۰ درصد از عملکرد دوقلوهای همسان در آزمونهای ده گانه ی سنجش خلاقیت می تواند ناشی از ژنتیک باشد.
این در حالی است که تقریبا ۸۰ تا ۸۵ درصد از عملکرد دوقلوها در آزمون های سنجش هوش عمومی «آی کیو» می تواند ناشی از مسائل ژنتیکی باشد.
بنابراین هوش عمومی اساساً یک موهبت ژنتیکی است، اما خلاقیت این گونه نیست.در مورد خلاقیت، پرورش و تربیت بر طبیعت غلبه می کند.
شش پژوهش دیگر درباره ی دوقلوهای همسان با موضوع خلاقیت، نتیجه ی پژوهشگران را تایید می کند.
نهایتا ۲۵ تا ۴۰ درصد از آنچه ما نوآورانه انجام می دهیم از ژنتیک سرچشمه می گیرد. این یعنی تقریبا دو سوم از مهارت های نوآوری ما همچنان از طریق یادگیری کسب می شوند.
«ابتدا درک مهارت، سپس تمرین و سرانجام اطمینان به ظرفیتهای خود برای خلاقیت» خوب خودت
این موضوع یکی از دلایلی است که موجب میشود افراد رشد یافته در جوامعی بیشتر جمع گرا هستند تا فرد گرا و بیشتر به سلسله مراتب اهمیت می دهند تا شایستگی.
مانند چین، ژاپن، کره، و بسیاری از کشورهای عربی› کمتر به شیوهای خلاقانه وضعیت موجود را به چالش بکشند و منشاء بروز نوآوری شوند. یا جوایز نوبل را ببرند.
بی تردید، بسیاری از نوآوران پژوهش ما از لحاظ ژنتیکی مستعد به نظر می رسیدند.
اما نکته ی مهم این است که آنها خود می گفتند مهارت های نوآوری را از الگوهایی که کسب کردهاند که کشف راه های جدید انجام کارها را برایشان قابل دسترس و هیجان انگیز کرده اند.
اگر بپذیریم نوآوران، نوآور به دنیا نمی آیند بلکه پرورش می یابند و ساخته می شوند، این سوال مطرح میشود که آنها چگونه به ایده های جدید می رسند.
پژوهش ما روی حدوداً ۵۰۰ نو آور در مقایسه با حدود ۵ هزار مدیر، ما را به شناسایی ۵ مهارت اکتشافی رهنمون ساخت که نوآوران را از مدیران عادی متمایز می سازند.
اول و مهمتر از همه، نوآوران مبتنی بر یک مهارت شناختی ایده های جدید را تولید می کند که ما آن را ‹تفکر پیوندی› می نامیم.
این سبک اندیشیدن زمانی روی می دهد که مغز-ذهن تلاش می کند در ونداد ها را به شیوهای جدید و تازه تلفیق نماید.
این ویژگی به نوآوران کمک می کند تا به وسیله ی پیوند دادن سوال ها، مسائل یا ایده های ظاهراً نامرتبط، مسیر های جدید را کشف کنند.
پیشرفت ها و پیروزی های نوآورانه، اغلب در تقاطع زمینه ها و حوزه های دانشی مختلف روی می دهند. خوب خودت
فرانس جوهانسن این پدیده را با عنوان‹تاثیر مدیچی› شرح می دهد که اشاره به انفجار خلاقیت در فلورانس در زمانی دارد که خانواده ی مدیچی، نوآورانی را از طیف وسیعی از حوزه ها، شامل مجسمه سازان ، دانشمندان ، شاعران، فلاسفه ، نقاشان و معماران ، گرد هم آوردند.
زمانی که این افراد به یکدیگر رسیدند، در تقاطع رشته های خود، ایده های جدید ی خلق کردند ، که به این ترتیب رنسانس، یکی از نوآور ترین دوره ها در تاریخ ، به وجود آمد.
به زبانی ساده، متفکران نوآور، حوزه ها، مسائل یا ایده هایی را به یکدیگر پیوند می دهند که دیگران آنها را غیر مرتبط میدانند.
چهار مهارت اکتشافی دیگر، با کمک به گردآوری ایده های مختلف، محرک تفکر پیوندی، برای ظهور ایده های نوآورانه هستند.
این چهار مهارت رفتاری عبارتند از :
پرسشگری :
نوآوران پرسش گران درجه یکی هستند که اشتیاق شدیدی برای کنجکاوی دارد. کنجکاوی ها و ضع موجود را مدام به چالش می کشد.
یعنی درست همان کاری که استیو جابز با مطرح کردن سوال چرا رایانه به فن نیاز دارد؟ انجام داد.
آنها عاشق این سوال هستند: اگر این کار را بکنیم چه اتفاقی می افتد؟
نوآوران، مانند جابز، سوال می پرسند تا بفهمند الان چیز ها واقعاً چگونه هستند، چرا این طور هستند و چطور می توانند تغییر کنند یا کاملاً به هم بریزند.
در مجموع، پرسش های آنها برانگیزنده ی نگرش ها ارتباطات، امکانات و مسیر هایی جدید است.
ما دریافتیم که در یک گفت و شنود معمولی، نسبت پرسش ها به پاسخ ها در همه ی نوآوران بالاتر است و علاوه بر این، پرسشهای آنان درست به اندازه ی پاسخ های خوب ارزشمند هستند.
مشاهده گری:
نوآوران مشاهده گران پیگیری نیز هستند. آنها با دقت به دنیای اطراف خود، شامل مشتریان، تولیدات، خدمات، فناوری ها و شرکت ها می نگرند
و این مشاهدات به آنها کمک میکند نسبت به شیوههای جدید انجام کارها، نگرشهای نو ایدههای جدید به دست آورند.
سفر مشاهده گری جابزبه مرکز تحقیقاتی زیراکس منشاء بینشی بود که هم سبب خلق سیستم عامل مکینتاش و ماوس شد و هم سیستم عامل اس ایکس فعلی اپل را پدید آورد.
شبکه سازی:
نوآوران زبان و انرژی زیادی را صرف یافتن و آزمودن ایده ها از طریق شبکه ای متنوع افرادی می کنند که از لحاظ پیشینه ی حرفه ای و
چشم انداز آینده بسیار با هم متفاوت اند.
در واقع، این شبکه ها نه صرفا به دلایل اجتماعی یا برای به اشتراک گذاشتن منابع، بلکه با هدف جستجوی ایده های جدید از طریق بحث با صاحبان دیدگاههای کاملاً متفاوت و مخالف، تشکیل می شوند.
آزمایشگری:
و بالاخره اینکه نوآوران مصرانه در پی آزمودن تجربه های جدید و اجرای آزمایشی ایده های نو هستند.
آزمایشگران همواره دنیا را به صورت ذهنی و تجربی موشکافی می کنند و پیوسته در حال طرح فرضیه و آزمودن آنها هستند.
آن ها به مکانهای جدید سر میزنند، چیزهای جدید را امتحان می کنند، به دنبال اطلاعات جدید هستند و می آزمایند تا چیزهای جدید بیاموزند.
برای مثال در سراسر عمر جابز را میتوان آزمودن تجربه های جدید در زندگی دانست. از مراقبه و زندگی در یک معبد در هند گرفته تا شرکت کردن در یک کلاس خوشنویسی در کالج.
تمامی این تجربه های متفاوت بعدأ موجب خلق ایده هایی برای نوآوری های رایانهی اپل شدند.
در مجموع: این مهارت های اکتشافی، یک مهارت شناختی‹تفکر پیوندی› و چهار مهارت رفتاری پرسشگری، مشاهده گری، شبکه سازی و آزمایشگری›، عناصر تشکیل دهنده ی چیزی هستند که ما آن را دی ان ای نوآور یا رمز خلق ایده های نوآورانه ی کسب و کار می نامیم.
منبع :
جف دایر
هال گرگسن
کلیتون کریستنسن
?تکنیک های موفقیت در مدیریت هدف محور
?نقش فروشندگان در فعالیت اقتصادی چیست؟
?معیارهای عملکرد مدیر موفق چیست ؟
?همچنین شما میتوانید از ویدئو های آپارات خوب خودت دیدن فرمایید و مطالب مرتبط مورد نیاز خود را در آن بیابید .